محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

محمد گیان

مهمانی

       سلام گل پسر خوبی دیروز پری روز خونه عمه بودیم میدونی که خدا یه پسر خوشکل بهشون داده. ماه .خدا حفظش کنه راستش مهمونا که زیاد بودن ولی باور کن اگه ده برابر هم بودن به اندازه تو سر و صدا نداشتن تمام مهمانه سر اسم گذاشتن کوچولوی عمه بحث میکردن هر کدام یه اسم پیشنهاد می دادن بابات هم میگفت اسمشو بزارن هورام ولی خود عمه گیر داده بود به هوگر آخه این اسم را خیلی دوست داشت . روی سخنم با تو ماشالله هزار ماشالله بزنم به  تخته نمیدونم این همه انرژی را ازکجا میاری غذا خوردنت هم که تعریفی     نداره آخه میگن چی بهش میدین که...
7 اسفند 1389

عمه قدم نو رسیده مبارک

        چه اسم قشنگی نامدار باشه(یعنی علاقه مند ) سلام عمه لیلا دختر عمها هدیه و هانیه جان و شوهر عمه تولد زیباترین هدیه خداوند که مانند سروشی روح بخش به زندگی تان نور امید دمید را تبریک میگم. قدمهای کوچکش برایتان پر از خیر و برکت باشد انشالله که با ناز پدر و مادرش بزرگ بشه..       از طرف پسر دایی محمد. به یمن آمدن فرشته کوچکتان به زمین با آسمانی تر ین آرزوها برای پر خیر و برکت بودن قدمهای کوچکش به زندگیتان تبریک مرا پذیرا باشید.   از طرف دایی گل غنچه کرد و غنچه ش...
4 اسفند 1389

سفیدبرفی و هفت کوتوله

  سلام محمد گیان میدونم که این کارتونو خیلی دوست داشتی پس من هم داستانشو برات میزارم تا هر موقه که خواستی یادی از دوران کودکیت بکنی داستان را بخونی سفیدبرفی و هفت کوتوله نام افسانه‌ای مشهور در اروپا و یکی از فیلم‌های کارتونی ,والت دیزنی است. ملکه‌ای در وسط زمستان کنار پنجره‌ای نشسته بود و مشغول قلاب دوزی از روی طرحی از جنس درختآبنوسبود که انگشتش را زخمی می‌کند.او با دیدن خون آرزو می‌کند که دختری که از او به دنیا می‌آید پوستی به سفیدی برف و لبانی به سرخی خون و مو وچشمانی به سیاهی قالب درخت آبنوس که در دستانش بود داشته باشد.سال بعد دختری با همان ویژگی‌ها که ملکه ...
1 اسفند 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد